گونه هاي جديد روزنامه نگاري
تاريخ تحولات دنياي روزنامه نگاري با تاريخ پيشرفتهاي دنياي فناوريهاي ارتباطي پيوند خورده است. از اختراع چاپ گرفته تا تلگراف و پس از آن راديو و تلويزيون و اينترنت هركدام فصل جديدي در دنياي روزنامهنگاري گشوده اند. در دهههاي پاياني قرن بيستم ميلادي و دههي ابتدايي هزاره جديد، فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي همه عرصه هاي زندگي بشري از جمله روزنامه نگاري را متحول كرده اند. ابزارهاي شبكهاي، سخت افزاري و نرمافزاري گوناگوني كه در چند دههي اخير اختراع شدهاند و هر روز نسخه ها و مدلهاي جديد و پيشرفته تري از آنها عرضه ميشود، انقلابي در دنياي روزنامه نگاري ايجاد كردهاند. اين فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي گونه هاي جديدي از روزنامه نگاري ايجاد كرده اند كه گاه اهداف، فرآيندها و پيامدهاي آن متفاوت با شكلهاي روزنامه نگاري سنتي است. اين شكلهاي جديد روزنامه نگاري، از جانب روزنامه نگاران و پژوهشگران روزنامه نگاري و رسانه با عناوين و اصطلاحات متفاوتي ناميد ميشوند. در ادامه گونه هاي جديد روزنامه نگاري كه در نتيجه ي پيشرفت فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي ايجاد شده اند به اختصار معرفي ميشوند تا تفاوتها و شباهتهاي آنها مشخص شود.
روزنامهنگاري شهروندي (Citizen journalism)
روزنامهنگاري شهروندي از جمله مفاهيم پركاربرد در مباحث رسانهاي در سالهاي اخير است. اين نوع روزنامهنگاري با گسترش رسانههاي شهروندي يا رسانههاي اجتماعي گسترش پيدا كرده است. روزنامهنگاري شهروندي، فعاليتهاي ژورناليستي شهروندان آماتور است كه آموزشي در اين زمينه نديدهاند. شهروندان مطالبي را در وبلاگها، ميكروبلاگها و شبكههاي اجتماعي مينويسند و عكسها و ويدئوهايي كه با دروبينهاي ديجيتال همراهشان گرفتهاند را در وبسايتهاي بهاشتراكگذاري محتوا قرار ميدهند؛ از اينطريق است كه آنها در فرآيند روزنامهنگاري شهروندي مشاركت ميكنند. روزنامهنگاري شهروندي فينفسه پديدهي جديدي نيست و شهروندان در گذشته از طريق برخي شكلهاي سنتي رسانهها در قالب روزنامهنگاري جايگزين (Alternative Journalism) نيز در فرآيند روزنامهنگاري مشاركت ميكردند. اما در عصر جديد اين نوع روزنامهنگاري با فناوري اطلاعات پيوند خورده و با فراگير شدن ابزارهاي ديجيتال، گسترش پيدا كرده است. براي روزنامهنگاري شهروندي ۱۱ سطح معرفي شده كه انواع مختلف مشاركت مخاطبان در فرآيند روزنامهنگاري را نشان ميدهد (آتينگ، ۲۰۰۵). روزنامهنگاري شبكهاي (Network Journalism) اصطلاح روزنامه نگاري شبكهاي بهعنوان جايگزين يا مكملي براي روزنامهنگاري شهروندي مطرح شده است. جف جارويس (۲۰۰۶) آنرا توصيف مناسبي براي مشاركت شهروندان در فرآيند روزنامهنگاري و جايگزيني براي روزنامهنگاري شهروندي ميداند. اگر در روزنامهنگاري شهروندي تاكيد بر فعاليت ژورناليستي شهروندان آماتور است، در روزنامهنگاري شبكهاي به همكاري روزنامهنگاران حرفهاي و آماتور توجه ميشود. از نگاه جارويس در اين نوع روزنامهنگاري دو گروه حرفهاي و آماتور در كنار هم هستند، سوالات، ديدگاهها، يافتهها و ساير مطالبشان را با هم بهاشتراك ميگذارند و به محتواهاي توليدي هم لينك ميدهند. اين مفهوم از جهاتي به روزنامهنگاري متنباز نيز نزديك است.
كوهن ( ۲۰۰۷-بي) برخلاف نظر جارويس روزنامهنگاري شبكهاي را جايگزين روزنامهنگاري شهروندي نميداند بلكه آنرا يك نوع از روزنامهنگاري شهروندي معرفي ميكند. از نظر او روزنامهنگاري شهروندي مفهومي است كه انواع متعددي از روزنامهنگاري جديد را دربرميگيرد. از نگاه او روزنامهنگاري شبكهاي هنگامي تحقق مييابد كه گروهي از افراد از طريق اينترنت در مورد موضوع واحدي به فعاليت ژورناليستي مشغول هستند. اين نوع روزنامهنگاري بهجاي اتكا بر نظرات يك گزارشگر بر «خردِ جمعي» متكي است. روزنامهنگاري شبكهاي جايي است كه روزنامهنگاران حرفهاي، شهروند-روزنامهنگارها، وبلاگنويسان، اكتيويستها و ساير فعالان اجتماعي و رسانهاي در كنار يكديگر قرار ميگيرند (روزن، ۲۰۰۶). برخي اين شكل روزنامهنگاري را استراتژي مناسبي براي بقاي روزنامهنگاري و حفظ آزادي آن در آينده دانستهاند (بكت، ۲۰۰۸).
روزنامهنگاري متنباز (Open Source journalism)
نرمافزارهاي متنباز در قالب جنبش متنباز (Open Source Movement) چند دههاي است كه دنياي كامپيوتر را دگرگون كردهاند. در اين نرمافزارها بهغير از سازنده، ساير برنامهنويسان كامپيوتري نيز ميتوانند كد منبع آنها را مشاهده كنند و در صورت تمايل اشكالات آنرا برطرف كنند، چيزي به آن بيفزايند و آن نرمافزار را توسعه دهند. در دنياي رسانهها، روزنامهنگاري متنباز كه از سال ۱۹۹۹ مطرح شد، از چنين الگويي پيروي ميكند (لئونارد، ۱۹۹۹). روزنامهنگاري متنباز بر اين ايده استوار است كه خوانندگان بيشتر از نويسنده ميدانند (روزن، ۲۰۰۴). در روزنامهنگاري سنتيِ جريان اصلي، با مقالات و مطالب بسته شده و داراي كپيرايت مواجه هستيم. اين در حالي است كه دربارهي روزنامهنگاري متنباز كه در دل دنياي جنبش متنباز تعريف شده از كپيلفت سخن گفته ميشود. خوانندگان كه همان كاربران اينترنتي هستند ميتوانند به تكميل مقاله يا گزارش اصلي كمك كنند. اين مفهوم در سالهاي اخير گسترش پيدا كرده و به وبسايتهاي مشاركتي و نيمهمشاركتي كه محتوايشان با كمك كاربران تهيه و تكميل ميشود نيز اطلاق ميشود. از آن روي كه خوانندگان در نقش نويسندگان ظاهر ميشوند اين نوع روزنامهنگاري به روزنامهنگاري شهروندي نزديك است.
روزنامهنگاري مبتني بر ويكي (Wiki Journalism)
ويكيها نوعي از رسانههاي اجتماعي محسوب ميشوند. در اين وبسايتها محتوا بهوسيله كاربران توليد و ويرايش ميشود. محتواي ويكيها مطالبي در موضوعات مختلف است و بهعبارتي در ويكيها كابران با مشاركت هم متنهايي را توليد و ويرايش ميكنند. ويكيها ميتوانند موضوعات و كاربردهاي متفاوتي داشته باشند كه روزنامهنگاري يكي از آنهاست. در روزنامهنگاري مبتني بر ويكي، كاربران با مشاركت هم گزارشها، مقالات و ساير مطالب را توليد ميكنند. وبسايت ويكينيوز (Wikinews) معروفترين وبسايتي است كه با اين مدل فعاليت ميكند. روزنامهنگاري مبتني بر ويكي يكي از شكلهاي روزنامهنگاري مشاركتي و مبتني بر همكاري (Collaborative Journalism) است. از سويي آنرا لايه يازدهم از روزنامهنگاري شهروندي هم دانستهاند (آتينگ، ۲۰۰۵). اين نوع روزنامهنگاري دچار همان ضعفهايي كه به ويكيها نسبت داده ميشود. از جمله ممكن است در مطالب در حال تدوين از سوي برخي كاربران خرابكاريهايي صورت گيرد و يا بهعلت كثرت مشاركتكنندگان در توليد مطلب دقت آن پايين بيايد. پنج نوع روزنامهنگاري مبتني بر ويكي معرفي شده است كه هر كدام ويژگيهاي متفاوتي دارند. (برادشاو، ۲۰۰۷)
روزنامهنگاري مبتني بر لينك (Link Journalism)
مفهوم روزنامهنگاري مبتني بر لينك، به چيدن و بهاشتراكگذاري لينكها از ديگر رسانههاي آنلاين به منظور پوشش كامل رويداد يا موضوع اشاره دارد. ديدگاهي كه در اين روزنامهنگاري دنبال ميشود، نقطه مقابل رويكرد روزنامهنگاري در رسانههاي سنتي است، كه در آن انتظار ميرفت نسخه اختصاصي از يك خبر در رسانه ارائه شود (كينسمن، ۲۰۰۸). اسكات كارپ نخستين بار اين مفهوم را مطرح كرده و از نگاه او روزنامهنگاري مبتني بر لينك، بهمعناي لينك دادن به مطالب و گزارشهاي ديگر در وب به منظور ارتقاء و تكميل كردن منبع اصلي، و يا اضافه كردن متن بيشتر به گزارش اصلي است (كارپ، ۲۰۰۸). با اين تعريف اين نوع روزنامهنگاري پديدهي جديدي در وب نيست و در يك دههي اخير وبلاگنويسان بدين شيوه مطالبشان را نوشته و منتشر ميكردهاند. با اين وجود براي روزنامهنگاران حرفهاي كه از دنياي چاپي به دنياي مجازي ميآيند آشنا شدن و بهكاربردن لينكهاي خبري، پديدهي جديد و قابل توجهي است. با اين نگاه فعاليت روزنامه نگاران در وبسايتهاي رسمي، شخصي، وبلاگها و برخي وبسايتهاي بوكماركينگ و بهاشتراكگذاري لينك با اين نوع روزنامه نگاري قابل تعريف است. بهعنوان نمونه كارپ (۲۰۰۹) در دستورالعملي نشان ميدهد كه چطور روزنامهنگاران ميتوانند با عضويت در سرويس گوگلريدر و ارسال لينكهاي خبري به آن و سپس وارد كردن خروجي آن به سرويس «پابليش۲» (Publish2.com) يك فعاليت جدي در زمينهي روزنامهنگاري مبتني بر لينك انجام دهند. لينچ (۲۰۱۰) براي انجام دادن صحيح روزنامهنگاري مبتني بر لينك بررسي برخي موارد را لازم ميداند. از نگاه او بايد هر روزنامهنگار پيش از لينك دادن به يك مطلب ۹ مرحله را تاييد كند. اين ۹ مرحله شامل مواردي دربارهي محتوا و مالكيت صفحه و وبسايتي است كه قصد دارد به آن لينك دهد. اينكه چنين فعاليت خبري را نوع جديدي از روزنامهنگاري بدانيم موافقان (بهعنوان نمونه: مكآدامز، ۲۰۰۸) و مخالفاني (بهعنوان نمونه: كاتون، ۲۰۰۸) در ميان وبنويسان دارد. مجموعه مباحث مربوط به روزنامهنگاري مبتني بر لينك، آنچنان در دنياي رسانه فراگير نشده و بهعنوان يك نوع جديد روزنامهنگاري چندان شناخته شده نيست.
روزنامهنگاري مبتني بر ديتابيس (Database journalism)
اين نوع روزنامهنگاري در مديريت اطلاعات بهمعناي سازماندهي اخبار و اطلاعات حول محورهايِ داده مشخصشده است. روزنامه نگاري مبتني بر ديتابيس با عنوان روزنامهنگاري ساختيافته (Structured Journalism) نيز شناخته ميشود و به ساختارهاي سازماني براي مديريت محتوا مربوط است. اين نوع روزنامه نگاري از علوم كامپيوتر براي ساماندهي دادهها و اطلاعات در قالب ديتابيسها (پايگاههاي داده) استفاده ميكند. آدريان هولوواتي (۲۰۰۹) كه يك برنامهنويس كامپيوتري است در مانيفستي كه براي روزنامه نگاري مبتني بر ديتابيس نوشته، تعاريف متفاوتي از «خواننده» و «خبر» در اين نوع روزنامهنگاري دارد. از ديدگاه او تفاوت اصلي بين روزنامهنگاري مبتني بر ديتابيس با روزنامهنگاري سنتي اين است كه در اولي مقاله بهعنوان محصول نهايي توليد ميشود، ولي دومي ديتابيسهايي از مطالب و حقايق توليد ميكند كه بهطور پيوسته درحال بهروز شدن و توسعه پيدا كردن است. واتلينگ (۲۰۱۱) در مقالهاي هفت منبع براي دستيابي به دادهها در روزنامه نگاري مبتني بر ديتابيس را معرفي كرده است. پروژهي روزنامهي واشينگتنپست كه در سال ۲۰۰۷ راهاندازي شد از جمله جديترين پروژههاي روزنامهنگاري مبتني بر ديتابيس است (كوهن، ۲۰۰۷).
روزنامهنگاري دادهنگاري (Data journalism)
«ديتابيس ژورناليسم» يا همان روزنامهنگاري مبتني بر ديتابيس نبايد با «ديتا ژورناليسم» يا روزنامهنگاري دادهپردازي يا دادهنگاري اشتباه شود. هرچند هر دو بر مسئلهي انبوه دادهها در دنياي ديجيتال تاكيد دارند، اما بين آنها تفاوتهايي نيز وجود دارد. در روزنامهنگاري دادهپردازي يا دادهنگاري تلاش ميشود حجم انبوه دادهها به بهترين شكل براي مخاطبان ارائه شود. تبديل دادهها به جداول، نمودارها، شكلها و اطلاعتگارها (اينفوگرافها) از جمله فرآيندهاي اين نوع روزنامهنگاري است. روزنامهي گاردين از جمله پيشگامان در اين نوع روزنامهنگاري است. بخش «ديتا بلاگ» در وبسايت اين روزنامه چند سالي است كه با تاكيد بر استفاده از دادهنگاري فعاليت ميكند. سايمون راجرز (۲۰۱۱) توضيح ميدهد كه هدف اين نوع روزنامهنگاري صرفا ارائه محتواي گرافيكي با جذابيتهاي بصري بالا نيست، بلكه گزارش كردن و روايت كردن داستانها به بهترين شيوههاي ممكن هدف اصلي است. برادشاو (۲۰۱۰) نيز در دستورالعملهايي شيوهي انجام اين نوع روزنامهنگاري را شرح داده است.
روزنامهنگاري نظير به نظير (Peer-to-peer journalism)
شبكههاي پير-تو-پير (Peer-to-peer) در فارسي «نظير به نظير» ترجمه شدهاند. از اين شيوه براي تبادل و بهاشتراكگذاري منابع و سرويسها بين مجموعهاي از دستگاههاي كامپيوتر در قالب يك شبكه استفاده ميشود. اين نوع تبادل از يك دهه پيش با شبكه بهاشتراكگذاري موسيقي «نپستر» مطرح شدند و اينروزها با شبكهي «تورنت» شناخته ميشوند. اين بستر ميتواند زمينهساز شكلگيري نوع جديدي از روزنامهنگاري شود كه عنوان روزنامهنگاري نظير به نظير (P2P journalism) براي آن مناسب است. برخي ويژگيهاي اين شبكه ها از جمله خودمختاري، گمنامي، پويايي و همكاري كمك ميكند در اين بستر، تبادل فايلها و منابع و تعامل بين كاربران بهخوبي صورت پذيرد. اين شبكهها بهخصوص براي تبادل فايلهاي ويدئويي و ساير فايلهاي حجيم مناسب هستند. اما مفهوم روزنامه نگاري نظير به نظير نخستين بار در سال ۲۰۰۱ و به شكلي عامتر مطرح شد. در تعريف اوليه، اين عنوان لزوما به شبكههاي كامپيوتري نظير به نظير مربوط نبود و به ارتباط نظير به نظير كاربران اشاره داشت. در اين حالت تعامل وبلاگنويسان با يكديگر نوعي روزنامه نگاري نظير به نظير دانسته ميشود (كنفرانس اوريلي، ۲۰۰۱). با اين تعريف ويكيها و روزنامه نگاري ويكي نيز بخشي از روزنامه نگاري نظير به نظير خواهند بود. اين تعريفي است كه چندان در مورد آن اجماع صورت نگرفت و در سالهاي بعد در ادبيات رسانه اي كمتر استفاده شد. اين نوع روزنامهنگاري به مفهوم روزنامهنگاري مشاركتي و مبتني بر همكاري نزديك است.
روزنامهنگاري ۲ (Journalism 2.0)
نسل جديد وب يعني وب۲ دنياي ارتباطات را تحت تاثير قرار داده و نسخههاي جديدي از حوزههاي مختلف ارائه كرده كه هر كدام يك عدد «۲» در انتهاي خود دارند. بر همين اساس «روزنامهنگاري ۲» شكلي از روزنامه نگاري است كه در نتيجه پيدايش و گسترش وب۲ ايجاد شده است. در اين نوع روزنامهنگاري ابزارهاي وب۲يي از جمله فيدهاي خبري، وبلاگها، ميكروبلاگها، شبكههاي اجتماعي، خبرخوانها و غيره نقش كليدي پيدا كردهاند. مارك بريگز (۲۰۰۸) در كتابي با عنوان «روزنامه نگاري ۲» نحوهي بهكارگيري همهي اين تكنولوژيهاي جديد را براي روزنامهنگاران تشريح كرده است. او همچنين در وبلاگي با همين عنوان و بهنشاني www.journalism20.com مقالات متعددي در اين زمينه نوشته است. امكانات وب ۲يي علاوه بر آنكه ابزارهاي جديدي براي روزنامهنگاران حرفهاي ايجاد كردهاند، برخي ساختارهاي روزنامهنگاري را نيز متحول كردهاند. از جمله مهمترين پيامدهاي گسترش ابزارهاي وب۲يي، تقويت امكان تعامل مخاطبان با روزنامهنگاران و رسانههاست. اگر تا پيش از اين امكان ارسال بازخورد از سوي مخاطبان به رسانهها محدود بود و از طريق ابزارهاي اوليه مانند تلفن، پست و ايميل ممكن ميشد، در عصر وب۲ اين تعامل بهسادگي امكانپذير است. از اينروست كه از شكلگيري نوع ديگري از روزنامهنگاري باعنوان روزنامهنگاري تعاملي (Interactive journalism) سخن گفته ميشود. گسترش اين نوع روزنامهنگاري باعث شده دورههاي آموزشي در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد با عنوان «روزنامهنگاري تعاملي» نيز در سالهاي اخير در برخي دانشگاهها ايجاد شود.
روزنامهنگاري ۳ (Journalism 3.0)
به پيروي از عنوان وب۲، موج بعدي دنياي اينترنت «وب۳» نامگذاري شده است. اگر بعضيها وب۲ را وب تعاملي ميدانستند، برخي وب۳ را وب معنايي يا مفهومي (Semantic Web) پيشبيني كردهاند. اين مفهوم با هوش مصنوعي در ارتباط است و گفته ميشود در نسل سوم وب، نرمافزارها همچون انسانها ميتوانند به مطالعه و جستوجوي وب بپردازند و وبگردي كنند و نتايج مورد نظر را گردآوري كنند. «روزنامه نگاري ۳» نيز روزنامهنگاري شكلگرفته و تاثيرگرفته از دنياي وب۳ است. در حالي كه هنوز درباره احتمالات وب۳ اظهارنظرهاي متفاوتي وجود دارد، آنچه دربارهي «روزنامه نگاري ۳» گفته ميشود معمولا در حد گمانهزني و پيشبينيهايي دربارهي آيندهي روزنامهنگاري است. مثلا برخي اين روزنامهنگاري را شامل بهبود طراحيهاي كاربرمحور، رابطها و افزايش تحرك ميدانند (كتسدِوِر، ۲۰۰۹) و برخي نظرات ديگري مطرح كردهاند (بهعنوان نمونه: گليمور، ۲۰۰۹). بهبود عملكرد و هوشمندشدن موتورهاي جستوجو، خبرخوانها و نرمافزارهاي توليد، گردآوري و مديريت اخبار تحت تاثير دنياي وب۳، قطعا تاثيراتي بر دنياي روزنامهنگاري خواهد داشت كه بايد براي ديدن كم و كيف آن بايد چندسالي صبر كنيم. منبع: ماهنامه دنياي كامپيوتر و ارتباطات، آبانماه ۱۳۹۰، شماره ۱۰۷
دوستان گلم هنر نهم را از نظر علمی و فنی واصول و نحوه ارائه مطلب چگونه ارزیابی می کنید؟؟ خوشحال می شیم نظراتتون رو درمورد مدیریت مطالب بیان کنید. بی شک پیشنهادات شما خوانندی عزیز مورد استفاده ما در ارائه مطالب بعدی خواهد بود و لذا پیشا پیش از انتقادات و پیشنهاد های (نظرات) شما عزیزان تشکر می کنیم. محمد فاضل شوکتی
نظرات شما عزیزان: